پسرم دوستت دارم
یه مدتی بود که فکرم مشغول این بود که داشتن یه بچه کوچیک تو این دنیای بی معرفت، آوردن یه فرشته به این دوزخ چقدر کار درستی بود. فکر کردم شاید این درسته که از خودخواهیه ماست که تو رو وارد این دنیا کردیم. فکر کردم که مسئولیتم خیلی زیاد شده. باید با چنگ و دندون از خانواده ام حمایت کنم و نذارم آب از آب تکون بخوره تو این خونه. اما حالا فکر میکنم که نه این اشتباه نیست. خونه ی ما پر از احساس و عشقه. پر از شادی و نشاطه. ما میخوایم تو بیای و ما با این عشق بیکران از تو پذیرایی کنیم. بیای و با خوبی خودت این دنیا رو بهتر از قبل کنیم. پسری ام، هرکسی تو این دنیا یه وظیفه ای داره. شاید وظیفه ما بوجود آوردن تو بود. تویی که امیدواریم بتونی نقطه عطفی برای این د...
نویسنده :
راحله
15:18